آخرین یافته ها در علم رفتاری

آخرین یافته ها در علم رفتاری

مطالعات نشان می دهند که وقتی افراد وارد دفتر کار می شوند، اگر مثلا روی میز یک سامسونت با رنگ تند قرار داشته باشد، احساس رقابت پذیری بیشتری می کنند یا اگر عکس یک کتابخانه به دیوار آویخته باشد آرام تر صحبت می کنند و

اگر حال و هوای دفتر نشان از پاکی و تمیزی داشته باشد میز کارشان را مرتب تر نگه می دارند، اما هیچ کدام از این تاثیرات محیطی خودآگاه نیستهمیشه گفته ایم که ممکن است در ذات انسان عناصری ورای رفتار عقلایی خودآگاه وجود داشته باشد؛ اما اخیرا روانشناسان شواهد فراوانی یافته اند که نشان می دهد بخش عظیمی از تصمیمات و رفتار انسان ها توسط ذهن ناخودآگاه تحریک می شود و این تحریکات اغلب از دامنه قوه ادراک فوری ما خارج هستن 

مردم اغلب برای رسیدن به منظور خاصی وارد عمل می شوند و فرض می کنند که خودآگاه عامل محرک آن رفتار بوده است؛ اما اکنون حتی فرض وجود اراده خودآگاه نیز به چالش کشیده شده است. بسیاری اوقات ما اعمالی را آغاز می کنیم بی آنکه واقعا بدانیم دنبال چه هستیم یا چرا آن کار خاص را می کنیم تنها این نیست که اعمال ما تحت تاثیر تحریکات ناخودآگاه باشند، حتی امیال ما هم می توانند چنین باشند. در یکی از مطالعاتی که توسط کاسترز و آرتز به آن اشاره شده تعدادی دانش آموز انتخاب شده و مجموعه لغاتی مربوط به یک معما روی پرده ای عریض برای آنها نمایش داده می شد. برای برخی از دانش آموزان این پرده همچنین مجموعه لغاتی را به صورت خیلی گذرا نشان می دهد که تنها تصور مبهمی از آنها قابل دریافت باشد. این لغات دارای بار معنای مثبت بودند، مثل ساحل، دوست یا خانه. وقتی به این دانش آموزان اصل معماها داده می شد که حلش کنند، دانش آموزانی که به شکل ناخودآگاه در معرض کلمات مثبت قرار گرفته بودند، سخت تر و بیشتر از دیگران برای حل معما تلاش می کردند

 همین تکنیک در آزمایش دیگری باعث شده است که افرادی که به شکل مبهم اسامی نوشیدنی ها به آنها نمایش داده شده بود، بیشتر بنوشند یا مثلا وقتی روی پرده اسامی خویشاوندان و نزدیکان شان نمایش داده بود، واکنش بهتری نسبت به اطرافیان خود نشان داده اند. به عبارت دیگر، اما اغلب به شکل خودآگاه نمی دانیم که چرا چیز خاصی را می خواهیم

 

جان بارگ، محقق دانشگاه ییل که ده سال پیش در مقاله ای با نام «خود به خودی تحمل ناپذیر» بسیاری از یافته های مورد بحث کاسترز و آرتز را پیش بینی کرده بود، این مقاله را یک نقطه عطف خوانده و گفته است: «تاکنون هیچ مقاله ای نظیر این در ساینس چاپ نشده است. این مقاله گام بزرگی است در جهت غلبه بر تمام شکاکیت های مربوط به این حوزه تحقیق»، اما بارگ می گوید این رشته اکنون فراتر از استفاده صرف از تکنیک های نیمه خودآگاه رفته و مطالعات نشان داده اند که فرآیند ناخودآگاه حتی می تواند از تحریکات در حوزه خودآگاه هم – اغلب به طرقی پیش بینی نشده – متاثر شود. برای مثال مطالعه خود بارگ نشان داده است که اگر افراد روی صندلی های سفت بنشینند در مذاکره بر سر قیمت مثلا یک خودرو سرسختی بیشتری از خود نشان خواهند داد و اگر یک فنجان گرم قهوه به آنها داده شود (به جای نوشیدنی های سرد) اطرافیانشان را مهربان تر و بزرگ منش تر از پیش می پندارند و اگر پرونده متقاضیان یک شغل در پوشه های سفت قرار داشته باشد تا سبک و نرم، آنها را جدی تر می گیرند 

اینها عوامل محرکی هستند که افراد از وجودشان آگاهند – مثل سخت بودن صندلی، یا گرم بودن قهوه اما از تاثیرگذاری شان بر خود آگاه نیستند. ناخودآگاه ما به طرقی خیلی بیشتر از آنچه که تاکنون پنداشته می شد، فعال است 

کاسترز می گوید مطالعه او ثابت می کند که روش های نیمه خودآگاه – مثل تکنیک های تبلیغات – که برخی کشورها ممنوعش کرده اند، می تواند بر عمل هم موثر باشند؛ اما اگر مردم درباره تاثیرات ناخودآگاه نگران اند باید بیشتر نگران تبلیغاتی که می بینند باشند تا تبلیغاتی که در معرض دید آنها نیست. برای مثال بسیاری از تبلیغات نوشیدنی ها آنها را با تصاویر خوشایندی چون دوستان و منظره سواحل نشان می دهد. «اگر شما بارها و بارها در برابر این تبلیغات قرار بگیرید، ارتباطی در ذهنتان شکل می گیرد و سپس یکباره ناخودآگاهتان به شما می گوید که مثلا یک کوکاکولا بخرید 

بارگ می گوید: سیاست گذاران اکنون کم کم متوجه می شوند که درباره خوردنی های مضر انتخاب افراد ممکن است تحت تاثیر هجوم تبلیغات قرار بگیرد. «ما متوجه آلودگی های غذایی در محیط زیست شده ایم و فهمیده ایم که چطور ممکن است ناخودآگاه دست به خرید یک بسته چیپس بزنیم. از میان بردن چنین تحریکاتی می تواند بسیار موثر باشد 

کاسترز و بارگ هر دو تایید می کنند که مطالعه آنها باعث تضعیف یکی از خصایص منحصربه فرد انسان می شود. بارگ پیش تر گفته بود که مطالعه او آزادی اراده را زیر سوال می برد؛ اما کاسترز همچنین اشاره می کند که یافته های او بی سابقه هم نیستند: مردم مدت ها است که دریافته اند از عواملی خارج از درک فوری شان متاثر می شوند، حال این عوامل چه خدایان و اساطیر یونانی باشد چه «اید» فروید. علاوه بر این، ناخودآگاه برای عملکرد زندگی روزانه حیاتی است و شاید اساسا به عنوان سازوکاری برای بقا در برابر خودآگاه شکل گرفته است – بارگ آن را «شالوده ای که خودآگاه بر اساس آن بنا می شود» نامیده است. او می گوید: «زندگی متضمن اتخاذ آن چنان تصمیمات فراوانی است که اگر ما ابزار مقابله خودکار با آن را نداشتیم از پیشروی بازمی ماندیم.» کاسترز هم می گوید درست است که خودآگاه ما گاهی اوقات کنترلی بر جریان امور ندارد؛ اما آن را دلیل بیچارگی هم نمی بیند. «ما باید به احساس ناخودآگاه خود از آنچه که می خواهیم یا برایمان خوب است باور داشته باشیم و اطمینان داشته باشیم که اراده ما را اغلب از مسیر درست می برد

منبع: تایم

 

 

 

 

counseling center

استخدام روانشناس و مشاور در تهران
جستجوی روانشناس و مشاور نزدیک شما
مشاوره رایگان ندای مهر

تماسinstagramاینستاگرامwhatsappواتس اپtelegramتلگرام