رفتار Behavior

رفتار Behavior

هر فعالیت و عملی که موجود زنده انجام می‌دهد و متضمن کارهای بدنی آشکار و پنهان اعمال فیزیولوژیک، عاطفی و فعالیت عقلی باشد، این اصطلاح برای هرعمل خاص یا مجموعه اعمال به‌کار می‌رود.[1] به نظر ر.ا.پارک حقیقت آن

است که هر علم همواره، در جست‌وجوی شرح و تبیین حرکت‌ها، تغییرها و واکنش‌ها است. به بیان دیگر، رفتارها بخشی از جهان پیرامون ماست. البته در علوم اجتماعی، رفتار انسانی که دربرگیرنده جنبه‌های درونی و بیرونی آن چیزی است که انسان‌ها انجام می‌دهند یا نمی‌دهند، مورد توجه است.

گرچه هر حرکت یا پاسخ انسانی ممکن است، رفتار تلقی شود(که برخی این شیوه تلقی را برگزیده‌اند)؛ اما بسیاری ترجیح می‌دهند که واژه رفتار را محدود به حرکت‌ها یا پاسخ‌هایی کنند، که مستلزم اموری در باب محیط یا موقعیت باشد. تغییرات در چگونگی کاربرد این واژه، ناشی از ناهماهنگی در فرض‌های شناخت‌شناسی، طرح‌های مفهومی، یا اندیشه‌ها و تصوراتی است درباره این‌که، چه چیزی مهم یا بی‌اهمیت، تلقی می‌شود.

 

رویکردهای بررسی رفتار

1. عوامل زیستی-غریزی؛ برخی از جامعه‌شناسان براین باورند که عوامل زیست‌شناسی و جسمانی افراد، بر رفتارشان تأثیر دارد. ویلیام شلدن (Sheldon)، انسان‌شناس جسمانی آمریکایی، کوشید تا شخصیت و رفتار فرد را به نوع بدنش مرتبط سازد. او در تحقیقاتش به این نتیجه رسید، کسی که جسم عضلانی دارد، زورگو، پرتوان و عصبی است. افراد گرد و چاق، معمولا مهربان و آسایش‌طلبند؛ ولی اشخاص استخوانی، بسیار حساس و تا اندازه‌ای گوشه‌گیرند.

حتّی عده‌ای مانند الئنور و شلدون گلوک، الگوی توزیع کروموزم‌های افراد را در نوع رفتارشان؛ خصوصا رفتار انحراف‌آمیز، مؤثر می‌دانند؛ که البته این نظر چندان قابل قبول نیفتاد.[2]

جی.بی.واتسون، آغازکننده سنّتی در روان‌شناسی بود؛ که برحسب آن، پدیده‌های رفتار انسانی می‌باید، مستقیما مشاهده‌پذیر و به‌نحوی قابل اندازه‌گیری باشند؛ ازاین قرار، حالت‌های درون‌ذهنی و توضیحات درون‌نگرانه ازاین حوزه طرد شده‌اند.[3] گرایش اساسی این نگرش که موسوم به رفتارگرایی است، این است که پدیده‌های روانی، انسان را به رفتارهای ناشی از حیات زیستی او برگرداند و برای آن‌ها اساس حیوانی قائل شود، از نظر اینان، روان‌شناسی جمعی به روان‌شناسی فردی برمی‌گردد که براساس" غریزه" یا صورت، "بازتاب شرطی" دارد.[4]

مک‌دوگال (McDougall) متفکر انگلیسی و از متأثرین بی‌واتسون، معتقد بود، هررفتاری بر غرایز و سوائق مشتق از آن‌ها مبتنی است و استمرار و اتصال مراحل رشد نیز مبیّن این مطلب است. حیات اجتماعی نیز بر پایه این غرایز فردی استوار است.[5]

شلدن نیز هرچند در مباحث خود به رفتار توجه  دارد، ولی اصطلاح عمل را برآن ترجیح می‌دهد. به‌نظر او معنای رفتار، به‌طور عادی در مجموع حرکات جسمانی قابل مشاهده است و غالبا به شیوه انفرادی حرکات مشهود، اطلاق می‌شود. از نظر او چه آگاهی و وجدان متفکر را بپذیریم و چه نپذیریم، مفهوم رفتار، بدون تغییر باقی می‌ماند.[6]

 

2. عوامل ذهنی؛ در جهت مخالف نقطه‌نظر رفتارگراها، دیدگاهی است که رفتار را در چارچوب ارجاعی کنش [یا چارچوب سنجش عمل] می‌نگرد. این شیوه تفکر در نظریه کنش وبر ریشه یافته است.[7]

وبر جامعه‌‌شناسی را علم فراگیر کنش اجتماعی می‌دانست. تأکید اصلی‌ او متوجه معانی ذهنی‌ای است، که انسان‌های کنش‌گر به کنش‌هایشان نسبت می‌دهند. او جهت‌گیری‌های متقابل این کنش‌ها را در چارچوب زمینه‌های تاریخی-اجتماعی، مورد بررسی قرار می‌دهد.[8]

شلدن هرچند درمباحث خود به رفتار توجه دارد، ولی اصطلاح عمل را برآن ترجیح می‌دهد. به نظر او، معنای رفتار به‌طور عادی در مجموع حرکات جسمانی قابل مشاهده است و غالبا به شیوه انفرادی حرکات مشهود، اطلاق می‌شود. از نظر او، چه آگاهی و وجدان متفکر را بپذیریم و چه نپذیریم مفهوم رفتار بدون تغییر باقی می‌ماند.[9]

جامعه‌شناسانی مانند پارسونز و شلر ( (M.Schelerو کنش‌گرایانی مانند بلومر، به جای تأکید بر رفتار، بر مفهومی پیچیده‌تر، یعنی عمل و کنش تأکید داشتند.[10]

در مکتب کنش متقابل نمادین، اساس براین است که تعیین‌کننده رفتارهای انسان، نه واقعیت‌های عینی؛ بلکه معناهایی هستند که انسان به شرایط خود می‌دهد. به‌عبارت دیگر، تفسیرهای ذهنی ما، تا حدود زیادی، تعیین‌کننده رفتار ما هستند.[11]

چالز هورتون کولی،از جامعه‌شناسان این مکتب، در نظریه "خود آیینه‌سان"، به این مسئله می‌پردازد که رفتار ما تااندازه زیادی با واکنش‌های دیگران، تعیین می‌شود. دراین نظریه، آیینه همان جامعه است؛ که برای ما این امکان را فراهم می‌کند که واکنش‌های دیگران را نسبت به رفتار خودمان مشاهده کنیم.

همچنین جورج هربرت مید، در نظریه ‌"دیگری تعمیم‌یافته"اش، اعتقاد دارد، که رفتار و تصویر فرد از خودش، معمولا تحت تأثیر چشم‌داشت‌های دیگران شکل می‌گیرد و افراد با قراردادن خود به‌جای دیگران، متوجه این چشمداشت‌ها می‌شوند و در واقع، خود را می‌سنجند.[12]

کورت لوین نیز به نوبه خود، به‌وسیله نظریه‌ای که "میدان اجتماعی" می‌نامد، تبیینی از رفتار کرده است. او پویایی کنش را در معادله زیر خلاصه می‌کند: B=f(PE)

که درآن B نشانه رفتار، P معرّف شخصیت و E معرّف محیط است.

بنابراین رفتار، تابع شخصیت و محیط است. اما طبق نظر لوین، PE مستقل از یکدیگر تغییر نمی‌کنند. همان‌طور که ژوژه ژیرو می‌گوید: «ساخت محیط آن‌چنان که محسوس است، بستگی به امیال و احتیاجات شخص و به‌عبارتی به طرز تلقی و فکر او دارد. در حالی‌که محتوای محیط، شخص را درحالت معیّنی از نقش می‌نهد. این رابطه پویای متقابل، موقعیّتی را به‌وجود می‌آورد، که رفتار، تابع آن است.»[13]

 

انواع رفتا ر

رفتار اجتماعی؛ رفتاری که از دیگران متأثر شده یا به‌وسیله دیگران شرطی شده است.[14] به‌عبارتی، رفتاری است که از فرد یا گروه، نسبت به کسی یا چیزی درچارچوب فرهنگ مادی و معنوی سر می‌زند.[15]

رفتار جمعی؛ رفتار جمعی، وقتی اتفاق می‌افتد، که شیوه‌های عمل سنّتی و رسمی، دیگر با الگوهای بدون ساختار، خودانگیخته، عاطفی و پیش‌بینی‌ناپذیر مشخص می‌شوند. هرگونه محرک آنی، پیش‌بینی‌نشده و ناپایداری می‌تواند انسان‌ها را به واکنش‌های رفتار جمعی تحریک کند. شورش‌ها و  غوغاها، شیفتگی و وحشت‌زدگی‌ها و افکار عمومی، نمونه‌های رفتار جمعی به‌شمار می‌آیند.[16]

 

عوامل رفتار

در بروز رفتارهای اجتماعی یا جمعی، جامعه‌شناسی به‌نام نیل اسملسر عواملی را برشمرده است:

ساختار اجتماعی؛ که از طریق ایجاد فشار، مردم را ترغیب می‌کند که دور هم جمع شوند و راه‌حل قابل قبولی برای دفع این فشار پیدا کنند؛

 

باور همگانی‌شده؛ بدین‌سان که ابتدا، مسأله باید تشخیص داده شود، عقایدی راجع به آن شکل‌گیرند و سرانجام، راه‌حلهایی برای آن مطرح گردند؛

 

عوامل شتاب‌دهنده؛ شایعاتی که به رویدادهای مهمّی که افراد را به واکنش جمعی برمی‌انگیزند، شدت می‌بخشد؛

 

بسیج مردم به عمل جمعی؛ سازمان‌دهی شتاب‌زده و معمولا بدون ساختار و خودجوشی که پس از وقوع رویداد تحریک‌آمیز، انجام می‌شود. رهبران ناشناخته که رهبری عملیات شورشی را برعهده می‌گیرند، با شعارهای خلق‌الساعه و ... جماعت کوچک شورشی را به جمعیت عظیمی تبدیل می‌کنند؛

 

عملکرد نظارت اجتماعی؛ موفقیت یا عدم موفقیت رفتارهای جمعی، به میزان قدرت مکانیسم‌های نظارت اجتماعی، مانند نیروهای اجتماعی یا دولت و رسانه‌ها، بستگی دارد و هرچه این نیروها، قدرتمندتر باشد، امکان توفیق این شورش‌ها کمتر است.[17]

 

نیروهای مؤثر بر رفتار فرد

در تکاپوشناسی گروهی سعی می‌شود که علل رفتار فرد را در گروه، بهتر بشناسند و برای درک رفتار، تشخیص انواع مختلف نیروهای موثر برفرد، حائز اهمیت است؛ که می‌توان آن‌ها را این‌چنین دسته‌بندی کرد:

·     نیروهای مربوط به گذشته انسان؛ که مربوط به اثرات تجربیات گذشته فرد، بر زندگی کنونی او می‌باشد. از یافته‌های تحقیقات روان‌شناسی تحلیلی به‌دست می‌آید: گرایش، طرز تفکر، ارزش‌ها، عاداتی که در کودکی در خانواده به‌وجود می‌آید، اثر نیرومندی براحساسات و رفتار شخص می‌گذارد؛

 

·     نیروهای مبتنی بر نیازهای روانی؛ نیاز به احساس امنیت، محبت، تشخّص، نیاز به تعلّق و ...؛ این نیازها در افراد مختلف به‌صورت‌ها و قدرت‌های متفاوت ظاهر می‌شوند و حتی در یک شخص واحد در زمانهای مختلف متفاوت است؛

 

·     نیروهای همبستگی؛ که می‌توان آن‌ها را به‌جهت تعلق خاطرشان به گروه‌هایی که درآن عضویت دارند، نیروهای همبستگی نامرئی نامید؛

 

·     نیروهایی که از اهداف و آرمان‌ها شکل می‌گیرند؛ رفتاری که انسان تحت تأثیر ارزش‌ها و آرمانهایش انجام می‌دهد.[18]

با شناختن علل و نیروهای موثر بر رفتار افراد، درک ما از اعمال و رفتار اشخاص بالا رفته و در مواقع لزوم به‌جای طرد، با آنها برخوردی خلّاقانه و سازنده خواهیم داشت؛ که این از اهداف پویایی گروهی است.[19]

 

ره‌یافت‌های بررسی رفتار

علوم اجتماعی در بررسی رفتار انسانی، دونوع ره‌یافت متفاوت به‌کار بسته است:

ü ره‌یافت ذهنی و کیفی؛ که در آن، رفتار انسانی از چشم‌انداز افراد مورد بررسی، درباره رفتارشان، دلیل رفتارهایشان و چگونگی احساسی که در مورد عملشان دارند، پرس‌و‌جو می‌کند؛

 

ü ره‌یافت عینی و کمّی؛ که درآن جامعه‌شناس، اعمال افراد مورد بررسی را مشاهده و داده‌هایش را از طریق یک روش منتظم، ثبت می‌نماید. در این ره‌یافت، تجربه ذهنی افراد مورد بررسی، مورد تحلیل قرار نمی‌گیرد.[20]

جامعه‌شناس می‌کوشد، دریابد که عوامل اجتماعی چگونه بر رفتار فردی و گروهی تاثیر می‌گذارند. او می‌کوشد، تبیین‌هایی را درباره زندگی اجتماعی بپروراند و تعمیم‌ها و پیش‌بینی‌هایی را نیز در همین‌باره به‌دست دهد.[21]

 

 

 

 

منابع:

[1]. شعاری‌نژاد، علی‌اکبر؛ فرهنگ علوم رفتاری، تهران، سپهر، 1364، ص54.

[2]. با تلخیص از کوئن، بروس؛ درآمدی به جامعه‌شناسی، محسن ثلاثی، تهران، توتیا، 1383 ص163و162.

[3]. همان، ص441.[4]. توسلی، غلام‌عباس؛ نظریه‌های جامعه‌شناسی، تهران، سمت، 1369، ص275.

[5]. همان.

[6] -همان،ص273.

[7]. گولد، جوليوس و كولب، ويليام ل؛ فرهنگ علوم اجتماعي، مصطفی ازكيا و ديگران، تهران، مازيار، چاپ اول، 1376، ص441.

[8]. کوزر، لوئیس؛ زندگی و اندیشه بزرگان جامعه‌شناسی، محسن ثلاثی، تهران، علمی، 1383، ص300.

[9]. همان، ص273.[10]. توسلی، غلام‌عباس؛ ص271.

[11]. عضدانلو،حمید،مفاهیم اساسی جامعه‌شناسی، تهران، نی، 1384، ص510.

[12]. با تاخیص : کوئن، بروس؛ ص77و87.

[13]. روشه، گی؛ کنش اجتماعی، هما زنجان زاده، مشهد، انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد، 1379، ص34.

[14]. شعاری‌نژاد، علی‌اکبر؛ ص55.

[15]. شايان‌مهر، عليرضا؛ دائرةالمعارف تطبيقي علوم اجتماعي، تهران، كيهان، چاپ اول، 1377،ص282.

[16]. کوئن، بروس؛ ص247.

[17]. با تلخیص از کوئن، بروس؛ ص249-247

[18]. نالز، ملکم و نالز، هولدا؛ مقدمه‌ای برتکاپوشناسی گروه‌ها، محسن قندی، تهران، عطایی، 1350، ص49-44.

[19]. با تاخیص، همان.

[20]. کوئن، بروس؛ ص31.

[21]. همان ،ص34.