1- زیر پای کسی نشستن :
أ- با گفتار دروغ فریفتن | 
ب- زیر پای کسی را کشیدن | 
ج- با مهارت راز پرسیدن | 
د- با خطر روبه رو کردن | 
2- زنگوله پای تابوت است :
أ- بی کس و کار است | 
ب- بی پدر و مادر است | 
ج- کودک خردسال پیرمرد است | 
د- در انتظار مرگ نشسته است | 
3- آب که آمد تیمم برخاست :
أ- چون که اصل آمد بدل را ارزش نیست | 
ب- تیمم باطل است آنجا که آب است | 
ج- آب مایه پاکیزگی انسان است | 
د- تیمم در فقدان آب لازم است | 
4- از دماغ فیل افتادن :
أ- پر طمع بودن | 
ب- متکبر بودن | 
ج- ناراضی بودن | 
د- مشکل پسند بودن | 
5- آب با غربال پیمودن :
أ- کاری عبث کردن | 
ب- سخت تلاش کردن | 
ج- ضد و نقیض گفتن | 
د- بهانه در آوردن | 
6- آب را گل آلود کردن :
أ- در کارها کارشکنی کردن | 
ب- به دنبال فرصت گشتن | 
ج- بازار آشفته خواستن | 
د- مردم را اذیت کردن | 
7- خانه ای را که دو کدبانوست ، خاک تا زانوست :
أ- کار مشترک فایده ندارد | 
ب- تنهایی فقط خدا را سزاست | 
ج- یک دست صدا ندارد | 
د- در یک ده دو کدخدا نمی شود | 
8- کباب ، پخته نگردد مگر به گردیدن :
أ- انسان را مسافرت می سازد | 
ب- نابرده رنج گنج میسر نمی شود | 
ج- تا زحمت نکشی آش نمی خوری | 
د- بسیار سفر باید تا پخته شود خامی | 
9- بخت در بازار نفروشند :
أ- خوشبختی هرکس مال خود اوست | 
ب- خوشبختی قابل فروش نیست | 
ج- خوشبختی هرکس در دست خود اوست | 
د- خوشبختی به شانس فرد وابسته است | 
10-آسوده کسی که خر ندارد :
أ- آسوده منم که خر ندارم | 
ب- هرکه تهی کیسه تر آسوده تر | 
ج- هرکه بامش بیش برفش بیشتر | 
د- هرکس مهمان عمل خویش است | 
11-از این شاخ به آن شاخ پریدن :
أ- تظاهر به درستکاری کردن | 
ب- سخنان نسنجیده گفتن | 
ج- تند و سریع تصمیم گرفتن | 
د- هر لحظه سخن را عوض کردن | 
12-سگ صاحبش را نمی شناسد :
أ- واقعا شیر توشیر است | 
ب- هرج و مرج و بی نظمی است | 
ج- جای سوزن انداختن نیست | 
د- سگ در خانه صاحبش شیر است | 
13-ظاهر و باطنش یکی است :
أ- بی ریا و یک روست | 
ب- بی عیب ونقص است | 
ج- رنگش را ببین حالش را بپرس | 
د- از کوزه همان برون تراود که دراوست | 
14-دختری را که مادرش تعریف کند برای دائیش خوب است :
أ- دختر به تو می گویم، عروس تو بشنو | 
ب- مشک آن است که خود ببوید | 
ج- اقوام معمولا عیب یکدیگر را می پوشانند | 
د- هر کسی را که تعریف کنند حتما عیبی دارد | 
15-شتر دیدی ندیدی :
أ- دروغ شاخ دار نگفتن | 
ب- گذشت و بخشش داشتن | 
ج- دیده را ندیده انگاشتن | 
د- اسرار بزرگ را پنهان کردن | 
16-شاخ به شاخ شدن :
أ- رو به رو ایستادن | 
ب- رو به رو در آمدن | 
ج- دشمنی کردن | 
د- مجادله کردن | 
17-سیب زمینی است :
أ- بی خیال است | 
ب- کم روست | 
ج- بی کس و کار است | 
د- بی غیرت است | 
18-در پوست نگنجیدن :
أ- خیلی مغرور و متکبر شدن | 
ب- از دنیا و اجتماع راضی شدن | 
ج- از رسیدن به آرزو شاد شدن | 
د- بسیار چاق و فربه شدن | 
19-مرد را کار ، کار را مردان :
أ- کار نیکو کردن از پر کردن است | 
ب- هرکسی را بهر کاری ساختند | 
ج- مردها با زن ها تفاوت دارند | 
د- همه چیز را همگان دانند | 
20-مرد آن است که لب بندد و بازو گشاید :
أ- دوصد گفته چون نیم کردار نیست | 
ب- عیب کلام زودتر معلوم می شود | 
ج- کم گوی و گزیده گوی چون در | 
د- پر حرفی شایسته انسان نیست | 
21-دیوارش کوتاه است :
أ- ناقص العقل است | 
ب- ضعیفتر از همه است | 
ج- بضاعت مالی ندارد | 
د- مردمی و بدون غرور است | 
22-کار استاد را نشانی دیگر است :
أ- کار هر کس نیست خرمن کوفتن | 
ب- استاد و شاگرد تفاوت دارند | 
ج- باید کارهای پخته انجام داد | 
د- باید کار را به کاردان سپرد | 
23-پنج انگشت برادرند، برابر نیستند :
أ- بین انسان ها تفاوت وجود دارد | 
ب- برخی کوچک و برخی درشت اند | 
ج- برخی ثروتمند و برخی فقیرند | 
د- برادر بودن دلیل برابر بودن نیست | 
24-شاخ و شانه کشیدن :
أ- بزرگ شدن | 
ب- بی اعتنایی کردن | 
ج- رها کردن | 
د- تهدید کردن | 
25-شتر سواری دولا دولا نمی شود :
أ- هر خلافی آشکار شدنی است | 
ب- ریا و تفوا جور در نمی آیند | 
ج- خلاف بزرگ پنهان نمی ماند | 
د- شتر را با ملاقه آب نمی دهند | 
