قواعد موفقیت در کنکور

قواعد موفقیت در کنکور

در اين مقاله سعي مي‌كنيم اصول و قواعد اساسي موفقيت در كنكور را اجمالاً مورد بررسي قرار دهيم. اين قواعد عبارتند از: 1- احساس خلأ 2- تعيين هدف 3- برنامه‌ريزي و مشاوره صحيح و اصولي 4- مطالعه صحيح و اصولي

5- بهداشت روان.

اينك به شرح مختصر هريك از اين قواعد پنج‌گانه مي‌پردازيم:

1- احساس خلأ : اصولاً شكل گيري هر انگيزه‌اي براي حركت ناشي

از احساس كمبود و خلاء مي‌باشد. انسان تا احساس گرسنگي نكند به سوي غذا نمي‌رود و تا احساس فقر نكند به سوي غنا گام بر نمي‌دارد.
اثبات اين مسأله آسان است. ما براي حركت به سوي مقصد احتياج به «انگيزه» داريم و براي طي كامل مسير نيز اين «انگيزه» بايد لحظه به لحظه تجديد و تقويت شود. تا وقتي كه انسان در خود احساس خلأ و كمبودي نكند انگيزه‌اي براي حركت ايجاد نمي‌شود. پس از شروع به حركت نيز دوام و استمرار آن منوط است به بقاء اين احساس. لذا هرلحظه كه انسان متوجه شود كه كمبود برطرف شده است يا اينطور تصور كند، بديهي است كه از حركت باز مي‌ماند.

تحصيل علم نيز به همين ترتيب است. انسان تا احساس جهل (خلأ علم) نكند به سوي كسب دانش گام بر نمي‌دارد. و براي استمرار اين حركت نيز بايد «فقدان علم» همواره مدنظر باشد. بي‌شك از بين رفتن اين احساس، انگيزة جويندة علم را زايل مي‌كند و او را از حركت باز مي‌دارد.

2- تعيين هدف : گام بعدي در دستيابي به يك مقصود شناخت دقيق و كامل‌ِ آن است. زيرا پس از آنكه انسان كمبود و خلأ چيزي را در خود احساس ‌كند براي رفع آن تلاش مي‌كند. اما تنها اين كافي نيست بلكه او نيازمند دورنمايي است كه تا انتها او را در يك مسير به حركت وادارد و از انحراف او به اطراف جلوگيري كند و آن چيزي جز تعيين «هدف» و شناخت كامل و دقيق آن نيست. در تعيين هدف نكات زير بايد مورد توجه واقع شود:

الف) هدف بايد متعالي و ارزشمند باشد. بدون شك اهدافي بي ارزش و پوچ مانند «فرار از سربازي» و «چشم هم‌چشمي» نمي‌تواند دورنماي مناسبي براي حركت باشد.

ب) هدف بايد واضح و مشخص باشد و داوطلب كاملاً به آن آگاهي و اعتقاد داشته باشد. بسياري از داوطلبان شركت كننده در كنكور از اهداف واقعي خود بي‌خبرند. وقتي از آنها پرسيده مي‌شود «هدف شما از مطالعه و تحمل سختي‌هاي شركت در كنكور چيست؟» از «علاقه»، «استعداد»، «درآمد» و امثال اينها صحبت مي‌كنند اما پس از چند لحظه اعتراف مي كنند كه علاقه‌اي به رشتة مد نظر خود ندارند يا براي كسب درآمد نيازي به تحصيل احساس نمي‌كنند و استعدادي هم در ميان نيست. مشخص نبودن هدف يكي از مهمترين عوامل عدم موفقيت داوطلبان است.

ج) هدف بايد ثابت باشد. معمولاً تغيير هدف آثار سوء و جبران ناپذيري را بر جاي مي‌گذارد. در نظر بگيريد داوطلبي براي قبولي در رشته مهندسي عمران شروع به مطالعه مي‌كند و طبق عادت نادرست، وقت خودرا تماماً مصروف يادگيري دروس اختصاصي مي‌كند اما پس از مدتي بنا به دلايلي تصميم به شركت در آزمون زبان انگليسي مي گيرد و در مدت كوتاه باقيمانده تا كنكور مجبور است دروس عمومي را كه مدت مديدي از آنها غافل بوده است مطالعه كند. تأثير ناخوشايند تغيير هدف در چنين مواردي آشكار است.

د) هدف بايد واحد باشد. در نظر داشتن چند هدف آن هم اهدافي كه همسو نيستند (مثلاً انتخاب رشته‌هايي كه در يك زير گروه نيستند) موجب تحميل تكاليفي بيش از حد توان بر داوطلب مي‌شود.

3- برنامه‌ريزي و مشاوره صحيح و اصولي. پس از تعيين هدف و شروع به حركت، نخستين نيازي كه احساس مي‌شود يك «برنامة صحيح و اصولي» مي‌باشد. در اين مرحله انسان از خود مي‌پرسد: «حال كه بايد براي تحقق يك هدف حركت كنم «راه درست» كدام است؟ راه درست براي نيل به مقصود همان «برنامه‌ريزي صحيح و اصولي» است. رسالت يك برنامه خوب آنست كه ما را با صرف كمترين انرژي و زمان به تمامِ اهداف تعيين شده برساند. برنامه‌ريزي صحيح و اصولي براي داوطلبان كنكور بايد داراي شرايط زير باشد:
الف) تجزيه زمان باقي مانده به واحدهاي كوتاه مدت: بدين معنا كه مثلاً اگر تا روز آزمون صد روز باقي است اين صد روز به دوره‌هايي كوتاه مدت همچون دوره‌هاي هفت يا ده روزه تقسيم شوند و تكليف داوطلب در هر دوره مشخص باشد. اين تقسيم‌بندي موجب مي‌شود داوطلب گذران دوره‌هاي زماني را يكي پس از ديگري احساس كند و بتواند تا حدي برنامة آيندة خود را پيش‌بيني نمايد و در پايان هر دوره خود را بيازمايد تا از ميزان پيشرفت خود مطلع شود.

ب) برنامه ريزي بايد مبتني بر تجربه باشد: بدون ترديد براي رسيدن به يك هدف، بهترين و مطمئن‌ترين راه‌، حركت در مسيري است كه از «آزمون و خطا» سر سلامت به درآورده باشد و امتحان خود را پس داده باشد. تجربة برنامه‌هاي

غيراصولي و نيازموده و همچنين برنامه‌هايي كه از جانب افراد غير متخصص و غيركارآزموده طرح‌ريزي شده است به داوطلبان شركت در كنكور – كه فرصت كوتاه و جبران ناشدني دارند – به هيچ عنوان توصيه نمي‌شود.

ج) تجويز كلية دروس در كليه واحدهاي زماني: نكتة بسيار مهمي كه هر برنامة اصولي بايد آن را تأمين كند «قرار دادن كليه دروس در كلية واحدهاي زماني» است. مثلاً اگر برنامه تحصيلي شامل هفت مرحلة ده روزه باشد بايد در هر هفت مرحله، داوطلب كلية دروس را مورد مطالعه قرار دهد. غفلت از هر ماده درسي و تعويق در مطالعة هر درس هرچند كم اهميت، تبعات سوء و جبران ناپذيري را به‌ دنبال دارد.

البته بايد توجه داشت كه كمتر دانش‌آموزي توانايي برنامه‌ريزي اصولي و هدفمند را دارد و در اينجاست كه نياز به مشاوران متخصص و مجرب در اين زمينه احساس مي‌شود. در اين مورد به ذكر اين نكته بسنده مي‌كنيم كه مهمترين ويژگي مشاور آنست كه خود توانسته باشد اين مسير را با موفقيت پيموده باشد و از راه و چاه آگاه باشد.

4- مطالعه صحيح و اصولي:  يكي از كليد واژه‌هاي اساسي در موفقيت تحصيلي و بخصوص موفقيت در كنكور آشنايي داوطلب با تكنيك و اصول مطالعه است. امروزه بر كسي پوشيده نيست كه مطالعه براي كنكور يك مقوله پيچيده و علمي است و نيازمند آموزش است. با افزايش رقابت در كنكور و علمي و تخصصي شدن سؤالات تنها كساني مي‌توانند در اين مبارزه نفس‌گير پيروز شوند كه با تكنيك‌ها و روش‌هاي مطالعه آشنا باشند. روش صحيح مطالعه روشي است كه با صرف كمترين زمان و انرژي از سويي باعث تسلط كامل دانش‌آموز بر مطالب كتب درسي شود و از سوي ديگر ثبات معلومات را در ذهن او تضمين نمايد. در شماره‌هاي آينده به اين مقوله بيشتر پرداخته مي‌شود.

5- بهداشت روان :  تأثير بهداشت و سلامت روان را بر فرآيند يادگيري، پيشرفت تحصيلي و حفظ و تقويت انگيزه داوطلب نمي‌توان انكار كرد. درواقع بهداشت و آرامش روان بستري مناسب جهت نيل به هدف را فراهم مي‌آورد. علت شكست بسياري از داوطلبان مستعد و كوشا در كنكور عدم تأمين آرامش و سلامت روان است. آفت‌هاي بهداشت روان از اين قرار است.

الف) افسردگي: افسردگي نوعي غم و اندوه و كاهش غيرطبيعي سطح شادماني در انسان است. افسردگي موجب مي‌شود داوطلب انرژي لازم را براي دنبال كردن برنامة تحصيلي خود، نداشته باشد و در ميانة راه سرد و متوقف شود رابطه ميان افسردگي و هجوم افكار منفي و مشغوليت بيش از حد فكر به اين افكار و متعاقباً از دست دادن قدرت تمركز و افت كيفيت يادگيري، کاملاً اثبات شده است.

ب) استرس: استرس‌هاي رواني اگر بي‌قاعده و بيش از حد معمول باشند آرامش فرد را به مخاطره انداخته و او را از پيشرفت تحصيلي باز مي‌دارند.

ج) ترس از ناكامي: ترس از ناكامي كه داوطلبان از آن به عنوان «اضطراب» و «دلشوره» ياد مي‌كنند آفتي است كه موفقيت هر داوطلب كنكور را تهديد مي‌نمايد. اين ترس غير موجه از آينده تمام وجود داوطلب را تسخير مي‌كند و بستر مناسب براي رشد و ثبات هرگونه دانش مفيد را از بين مي‌برد.

 

 

counseling center

استخدام روانشناس و مشاور در تهران
جستجوی روانشناس و مشاور نزدیک شما
مشاوره رایگان ندای مهر

تماسinstagramاینستاگرامwhatsappواتس اپtelegramتلگرام